پایان ترم نزدیک است و بحث داغ امتحانات .
دیروز یک امتحان کلاسی داشتیم ، وقتی استاد به کلاس آمد ، اصلا حرفی از امتحان نزد ! دیگر داشت باورمان می شد که استاد یادش رفته امتحان داریم . دورو غ نباشد یه جورائی هم خوشحال شدیم . تا اینکه ساعت کلاسی تمام شد و ما خوشحال و شادان آماده رفتن به خانه می شدیم که یک دفعه استاد گفت : نماینده کلاس این برگه امتحانی را بین بچه ها توزیع کند و شب در منزل به سوالات پاسخ داده و فردا هم پاسخنامه ها را به اتاق من بدهید . وااای من هم مثل بقیه خشکم زد . بالاخره برگه امتحانی به دستم رسید . با این جمله شروع شده بود : « بسم الله الرحمن الرحیم . هو الشاهد ! »
ناخوداگاه به یاد بعضی از امتحانات گذشته ام در دوره کارشناسی در دانشگاه افتادم ، یک بار یکی از بچه ها از آخر کلاس بلند شد و پاسخ نامه اش را با دوستش که در اول کلاس نشسته بود ، عوض کرد و استاد هم که دم در کلاس ایستاده بود ، نگاهی ؛ و لبخندی که بین او و شاگردش رد و بدل شد و نگاه تاسف بار بعضی دیگر از همان جمع .
گاهی وقتها خودم هم از تجربه هایم لذت می برم .
همسرم بعد از خواندن این مطلبم روایتی را برایم گفت که خیلی جالب بود . حضرت علی علیه السلام می فرمایند : اتقوا معاصی الله فی الخلوات . فان الشاهد هوالحاکم. ( از معصیت خداوند در خلوتهای خود دوری کنید . چرا که شاهد این گناه ، همانا حاکم روز حساب است )
نوشته شده توسط : همسر یک روحانی